جامعهی اسلامى، بر دوش ما و بر دوش علما است. ممکن است براى آنها از لحاظ مبارزه و فعّالیّتهاى سیاسى، بعضى از دشواریها وجود داشته باشد، امّا آن بمراتب آسانتر و سبکتر است از مسئولیّتهایى که براى دفاع از حیثیّت جهانى اسلام، در نظام ما وجود دارد. ما این را باید باور کنیم که اگر امروز جمهورى اسلامى بد عمل کرد، ضعیف عمل کرد، فقط به حیثیّت جمهورى اسلامى صدمه نمیخورد؛ بلکه به حیثیّت اسلام - بکلّیّته - صدمه خواهد خورد. اینجا از نظر ناظران جهانى، درحقیقت عَلَم اسلام و قبّةالاسلام و مظهر اسلام و خلاصه، جامعهی نمادین اسلام است؛ واجههی ( ۴ ) بیرونى اسلام اینجا است. ما اگر ضعیف عمل کنیم، بد عمل کنیم، نتوانیم احکام اسلامى را پیاده کنیم، نتوانیم عدالت اجتماعى را استقرار ببخشیم، نتوانیم استعدادها را جوشان کنیم و از آنها استفاده کنیم، نتوانیم اخلاق اسلامى را در جامعه رایج کنیم، نتوانیم روابط انسانها را بهصورت مطلوبى استقرار ببخشیم، قضاوت دنیا این خواهد شد که « اسلام » نتوانست. میبینید که این مسئولیّت فقط بر عهدهی ما است؛ بر عهدهی علماى کشورهاى دیگر که با نظامهاى دیگر زندگى میکنند نیست. این مخصوص ما است. یک داستانى را مولوى نقل میکند که داستانى سمبلیک است، رمزى است، امّا هروقت من این داستان یادم میآید، به خودم میلرزم و به خدا پناه میبرم. ( ۵ ) میگوید در یک شهرى که هم مسلمانها در آن زندگى میکردند هم مسیحیها، یک مؤذّن