جاهلى - که هر چیزِ غیراسلامى، جاهلى است، گمراهى است: فَماذا بَعدَ الحَقِّ اِلَّا الضَّلـّْل - ( ۱۴ ) اگر اینجور بشود، ما همان مؤذّن بدصدا خواهیم بود؛ صداى ما و آهنگ ناخوش ما به جاى اینکه به اسلام عزّت ببخشد و آبرو ببخشد، اسلام را دچار سرشکستگى خواهد کرد. خب حالا کیست آن کسى که باید نگذارد [ اینطور بشود ]، و اسلام را تبیین کند، و آنجایى را که احتیاج به متصدّیان لایق و مؤمن و عارف و آشنا به رموز اسلامى است پُر کند، و مردم را ارشاد کند، و حکومت را نصیحت کند، و در راههاى مشکل، مشکلات را با قدرت معنوى خودش هموار کند ؟ جامعهی روحانیّت. لذاست که حوزههاى علمیّه نقش اوّل را دارند. بحث دراینباره طولانى است، من نمیخواهم تفصیلاً صحبت بکنم. عرض میکنم حوزههاى علمیّه بر سه مبنا باید تحرّک خودشان را افزایش بدهند، سازماندهى کنند، نوآورى کنند: اوّل، مبناى فقهِ سنّتىِ جواهرى است؛ به تعبیر امام بزرگوارمان: فقه جواهرى. فقه جواهرى یعنى چه ؟ صاحب جواهر، ( ۱۵ ) مظهر یک فقیه مقیّد به مقرّرات فقاهت و قواعد اصولى و فقهى است؛ یک ملّاى اصولىِ مقیّدِ دقیقِ منظّم که از موازین رایج فقهىِ بین اصولیّین هیچ تخطّى ندارد و در بررسى هر مسئله، شهرت ( ۱۶ ) و اجماع ( ۱۷ ) و ظواهر ادلّه و اصول را - هرچه جزو ابزارهاى معمولىِ کار فقاهت شمرده میشود - در اختیار میگیرد و آنها را با همان دقّتِ یک فقیه اصولىِ دقیق، به کار میگیرد. فقه جواهرى یعنى همان فقه سنّتىِ رایج با مِتُد فقاهت؛