بیانات سال 1368


را کاملاً نشان میدهد و آن این است که هر جا اسلام واقعى آشکار شد، اگرچه قدرتهاى خبیث و پلید در مقابل آن صف‌آرایى میکنند امّا از آن طرف، انسانهاى پاک، دلهاى مطهّر، روحها و دلهاى صاف، فطرتهاى پاک و ناآلوده، با همه‌ی توان و وجود از آن حمایت میکنند. مگر این‌جور نبود ؟ مگر این‌جور نیست ؟ چرا ده‌میلیون انسان عزادار در روزهاى رحلت امام، گرد پیکر مطهّر آن بزرگوار آن‌جور بر سر و سینه زدند ؟ این چه عاملى بود ؟ چرا صدها میلیون مسلمان در سرتاسر عالم به‌خاطر درگذشت یک انسان، این‌جور عزادار و داغدار شدند ؟ علّت چیست ؟ محبوبیّت امامِ ما به‌خاطر چه بود ؟ جواب یک کلمه است: به‌خاطر اسلام. خود آن بزرگوار این را به ما یاد داد. خود او به ما فهماند و تأکید کرد که اشتباه نکنیم؛ به‌خاطر اسلام، خدا دلها را متوجّه این انقلاب و رهبر این انقلاب و ملّت این انقلاب کرد. به‌خاطر اسلام، خدا دلهاى شما را هم جمع کرد، متمرکز کرد. آن چیزى که به پاهاى شما قوّت داد، بلکه به دلهاى شما قوّت داد که بتوانید این راه‌هاى طولانى را طى کنید و بیایید چه بود ؟ اسلام بود؛ اسلام ناب، اسلامِ مدافع مظلوم، اسلامِ ناسازگار با ظالم، اسلامِ صادق و واقعى، اسلامِ سازش‌ناپذیر؛ این است که دلها را جذب میکند و جمع میکند و این نیروى عظیمِ شکست‌ناپذیر را به وجود می‌آورد. این است آن راز اصلى که ما باید آن را درست درک کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم. بنده عرض میکنم، انقلاب اسلامى تا وقتی‌که در خطّ صحیح اسلام ناب ‌ - یعنى خطّ امام - با دقّت حرکت میکند،

«5»