بیانات سال 1368


انسانهاى پلیدى صورت گرفت. احزابى که در قرآن سوره‌اى [ هم ] به نام « احزاب » هست، عبارتند از جناحهاى مختلفى که در مقابل اسلام و رهبر عالی‌قدر آن صف‌آرایى کردند؛ در میان آنها مشرکین قریش بودند، مشرکین ثقیف بودند، اهل کتابِ دورافتاده‌ی از کتاب بودند، یهود و نصارا بودند، منافقین بودند؛ همه یکدل و یکدست شدند براى کوبیدن آن اسلام. اسلام بود با آن داعیه‌ها، با آن زیبایی‌ها، با آن درخشندگی‌ها. در دوران حکومتهاى طولانىِ سلاطین بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس، آن کسانى که دم از اسلام واقعى و اسلام محمّدى ( صلّى ا‌لله‌ علیه و آله ) میزدند، زیر انواع فشارها و شکنجه‌ها و اختناقها و مواجه با انواع توطئه‌ها بودند. شما زندگى موسی‌بن‌جعفر ( علیه السّلام ) را، زندگى ائمّه‌ی دیگر را، زندگى علما و محدّثین بزرگى را که در آن روزگار از دست خلفاى جور چوب خوردند، تازیانه خوردند، کتک خوردند، زندان رفتند، کشته شدند ببینید، در تاریخ بخوانید. این خاصیّت اسلام ناب است، خاصیّت اسلام حقیقى است که هر جا ظاهر شد، در مقابل آن، گروه‌هاى شر و فساد صف میبندند و با همه‌ی توان با آن مبارزه میکنند. امّا اسلامى که از شعارهاى اصلى خود تهى شد، از روح خود خالى شد، اسلامى که با ظلم درنیفتاد، با فساد اخلاقى ‌ - به انواع و اقسامه ( ۳ )- دمساز و دمخور شد، اسلامى که بعضى از شعائر در آن بود امّا بسیارى از اصول در آن نبود، قدرتها با این اسلام مبارزه نمیکنند، شرارتها و شریرها در مقابل آن صف‌آرایى نمیکنند. این هم در

«3»