بیانات سال 1368


آن کى است ؟ آن‌وقتى است که این جانباز بعد از آنکه این قسمت از بدنش را در راه خدا داد و یک شهیدى را با خودش همراه کرد ‌ - این دست را، این پا را، این چشم را - در بقیّه‌ی مدّت زندگى و عمرش هم اوّلاً شکرگزار باشد، ثانیاً عمل صالح بکند. خداى متعال در مورد مجروحین جنگ در قرآن میفرماید آن کسانى که « مِن بَعدِ مآ اَصابَهُمُ القَرحُ لِلَّذینَ اَحسَنوا مِنهُم وَ اتَّقَوا اَجرٌ عَظیم »؛ ( ۹ ) آنهایى که زخمى میشوند در میدان جنگ، یعنى همین شما که مجروح میشوید، آسیبى می‌بینید و زخمى بر شما وارد می‌آید، اگر تقوا پیشه کنید و کار نیک کنید ‌ - تقوا و احسان؛ احسان یعنى کار نیک - « اَجرٌ عَظیم ». خب، این کلمه‌ی « عظیم » را یک وقت من و شما میگوییم ‌ - مثلاً میگوییم یک کوه عظیمى است؛ خب بله، اوّل تا آخرِ هیکل ما مگر چقدر است ؟ وقتى در مقابل کوه قرار میگیریم، می‌بینیم این کوه خیلى عظیم است؛ اگر بنا بود یک مورچه فکر کند، این مورچه در مقابل من و شما که قرار میگرفت میگفت چه موجود عظیمى ! بله، ما نسبت به آن مورچه خیلى عظیمیم؛ پس ببینید مفهوم عظیم براى موجودات مختلف متفاوت است، هرچه موجود کوچک‌تر باشد، آن چیزى که به نظر او عظیم است هم کوچک‌تر است؛ هرچه موجود بزرگ‌تر باشد، آن چیزى که به نظر او عظیم است هم بزرگ‌تر است - حالا

«10»