بیانات سال 1368


کرد؛ چون وابسته به جسمِ او نیست. امّا یک نکته هست: اگر ما این فکر را بخواهیم نگه داریم، امّا شخصیّت امام ‌ - یعنى یاد او، خاطره‌ی او - مورد اهتمام ما نباشد، مطمئنّاً دچار اشتباه خواهیم شد. لذا شما راجع به امام حسین می‌بینید که به ما گفته‌اند هر سال گریه کنید. خب گریه کردن به معناى زنده بودنِ یک مصیبت است، یعنى همین دیروز اتّفاق افتاده. خب، موجودى که هزار و چند صد سال قبل از دنیا رفته و به شهادت رسیده، امروز چرا باید براى او گریه کرد ؟ این براى همین است؛ یعنى اگر آن یاد، با همه‌ی ابعاد آن، در ذهن ما، در زندگى ما و در بساطِ هستى ما زنده نمانْد، فکر او و سرانگشت اشاره‌ی او یواش‌یواش کم‌رنگ خواهد شد؛ چه ما بخواهیم، چه نخواهیم. لذا من میگویم گنبد امام، بقعه‌ی امام، مرقد امام، صحن و سراى امام ‌ - همین تشکیلاتى که جناب آقاى انصارى اشاره کردند - اگر مورد اهتمام شما قرار بگیرد و براى آن نیرو و پول و عمر و ابتکار و وجود خرج کنید، این به معناى کار براى یک شخص نیست؛ این به معناى کار براى هویّت فکرى امام است؛ این در بقاى آن فکر تأثیر دارد. کار شما صدقه‌ی جاریه است؛ کار شما به معناى زنده نگه‌داشتن یاد امام است. این مسئله‌ی گنبد و بارگاه و بقعه و مقبره‌ی بزرگان و مانند اینها که یک عدّه‌اى از خشک‌مغزهاى عالم اسلام ‌ - که بعد هم دستهاى سیاست انگلیس آمد و اینها را به

«5»