همینجور است. بنابراین، این مزار و بقعهی مبارک، انشاءالله مرکز برکات خواهد بود، مرکز نورانیّت خواهد بود، مرکز گسترش تفکّرات و الهامات الهى خواهد بود، مرکز حال و روح عرفانى و توجّه مردم عاشق و اهل بصیرت و اهل محبّت خواهد بود؛ هر کسى از شعبهی خودش و کانال خودش به معنویّت، یک استفادهاى از اینجا خواهد کرد. کارى که کردید، کار باارزشى است. من این نکته را خواستم عرض کنم. یک نکته راجع به جانبازها عرض کنم. دربارهی جانبازها، هم حرف زیاد زده شده، هم خود بنده گاهى صحبتهایى کردهام. من میخواهم بگویم ما هرچه در راه خدا میدهیم، براى ما میماند و هرچه براى خودمان نگه میداریم، براى ما نمیماند و مثل همهچیز دیگرِ دنیا از بین خواهد رفت. هرچه در راه خدا خرج میکنیم، درحقیقت براى منِ واقعى خودمان خرج کردهایم؛ این راست است. حالا اوّل در مورد اموال مثال بزنم تا برسیم به جسم و جان؛ یعنى آن بخش عزیزترینى که شماها مصرف کردهاید. چون من به این قضیّه اعتقاد راسخ دارم؛ این حرفى که حالا خواهم گفت، هیچ نقطهی غبارى در ذهن من ندارد. یک وقتى یک بزغالهاى را آوردند خدمت پیغمبر؛ حضرت [ آن را ] ذبح کردند. بعد چند نفر فقرا و مستحقّین آمدند که یا رسولالله ! یک تکّهاى به ما گوشت [ بدهید ] - خب، گوشت هم که آنوقتها کم بود - پیغمبر از این بزغالهی کوچکى که براى خودشان کشته بودند که مثلاً آبگوشتى درست کنند، پیدرپى بریدند و کندند و به آنها دادند. یکى دیگر آمد، دادند؛ یکى