بیانات سال 1368


ما نباید بگذاریم نظام اسلامى از آن ریشه‌ی خودش ‌ - یعنى از امام - جدا بشود. خب شما ممکن است بگویید امام که از ما جدا شد؛ او در عالم ملکوت، در عالم برزخ، و در عالم ارواح، عالم دیگرى و بساط دیگرى و عیش دیگرى دارد و ما از او جدا ماندیم. من عرض میکنم شخصیّت امام، مثل شخصیّت پیغمبران، فقط به وجود خارجى او نبود. خب، آن روزى که حضرت موسى ٰ از مردمِ خودش گرفته شد، آیا بنی‌اسرائیلِ آن روز و امّت موسى ٰ بکلّى از منبع خودشان جدا شدند ؟ نه. ارتباط و اتّصال در شخصیّت‌هاى معنوى و روحى که به وجود خارجىِ آنها وابسته نیست. آن روزى که رسول اسلام، حضرت محمّدبن‌عبدا‌لله‌ رحلت فرمود، آیا امّت اسلام [ از منبع خود ] جدا شد ؟ بى پیغمبر شد ؟ ماها که قرنها و نسلها بعد آمدیم، دیگر پیغمبر نداشتیم ؟ چرا، ما هم پیغمبر داشتیم؛ درحالی‌که جسم آن پیغمبر پیش ما نبود؛ او هم در یک عالم دیگرى بود، او هم در عالم ملکوت و بالاتر از ملکوت بود. هویّت شخصیّت‌هاى معنوى به جسمشان و به حضور دنیوی‌شان نیست؛ به فکرشان، به راهشان، به رهنمودشان، به سرانگشت اشاره‌شان ‌ - که همواره باقى است - وابسته است. پیغمبر ما و اولیاى ما و همین امام بزرگوار ما با انگشتشان اشاره میکردند به یک طرفى که راه، این است. البتّه خودشان هم جلوتر از همه حرکت میکردند؛ نه اینکه بِایستند بگویند شماها بروید. این سرانگشت اشاره موجود است. اینها تعیین‌کننده‌ی هویّت یک امام، یک منبع و ریشه‌ی حیاتىِ یک جامعه است که دائماً هم میشود از آن تغذیه

«4»