است؛ من و شما هم که معمّم هستیم، مظاهر اسلامیم. عرض من این است: اگر ما امروز که دین و روحانیّت قدرت پیدا کرده است، عملى انجام بدهیم که خداى نکرده در آن سرمایه و ذخیرهی قرنها، اندک اختلالى به وجود بیاید و خدشهاى وارد بشود، این ضایعهاى خواهد بود که دیگر جبران آن با یک نسل و دو نسل ممکن نخواهد بود. سرمایهی یک نسل مصرف نشد تا اگر خداى نکرده از بین رفت، یک نسل دیگر بیایند و دوباره این سرمایه را تجدید کنند. ایمان مردم به روحانیّت، ناشى است از سابقهی طولانى روحانیّت شیعه و نفوذ و تأثیر آنها در ذهن مردم و در ایمان مردم. ما این ایمان را باید حفظ کنیم. امروز اگر روحانیّت از زىّ ( ۲۱ ) خود خارج بشود، اگر قدرتطلبى بکند، اگر قدرتنمایى بکند، اگر کارى کند که تلقّى بشود که این سوءِاستفادهی از قدرت است، اگر عملى از فرد روحانى سر بزند که حاکى از ضعف آن تقوا و ورعى باشد که مردم در ما سراغ کردند و به ما اعتماد کردند، لطمهی هر کدام از اینها غیر قابل جبران است. از این جهت هم امروز وضع ما روحانیّون، استثنائى است؛ یعنى با دورهی قبل از انقلاب فرق میکند. در دورهی قبل از انقلاب هم اگر از یک روحانى یک چیزى سر میزد، البتّه ضایعه بود و به همهی روحانیّت سرایت میکرد؛ امّا امروز چون نظام، نظام اسلامى است و روحانیّون مظهر اسلام هستند، فقط ضایعه متوجّه جمعى از روحانیّون یا