نیست. در دنیا هم فقط تبلیغات و حرف است؛ عمل در آن نیست. با همهی این تبلیغات، آن مقداری هم که تاکنون از سوی دنیا کمک شده است، یکصدم آنچه که برای آنها احتیاج است، نمیشود ! ملت و دولت ایران، مردانه آستینها را بالا زدهاند و دارند به آنها کمک میکنند؛ باز هم خواهند کرد، وظیفهی اسلامی است، برای خاطر کسی هم نیست؛ اما این تبلیغات را با آنچه که نسبت به مردم مسلمان مظلوم جنوب عراق وجود دارد، مقایسه کنید. چرا ؟ علت چیست ؟ مگر شیعیان بصره و نجف و عمّاره و ناصریه و سماوه و کربلا مظلوم نیستند ؟ مگر اینها زیر فشار قرار نگرفتهاند ؟( ۲ ) مگر صدام با آن مردم، بدتر از حجاجبنیوسف، ظلم بیسابقهیی را انجام نداد ؟ مگر مرجع تقلید این مردم را زندانی و زیر فشار قرار نداد ؟ مگر اعتاب مقدسه را خراب نکرد ؟ مگر به عقاید و عواطف این ملت، اینقدر زخم و ضربه نزد ؟ چرا از دنیا نفسی بلند نمیشود ؟! چرا کسی به یاد آنها نیست ؟! چرا به جامعهی علمی نجف و مراجع تقلید و علما و فضلا و آستانهای مقدس امیرالمؤمنین و حسینبنعلی ( علیهماالسّلام ) - که محل امید و معشوق دل دهها میلیون مسلمان است - توجهی نمیشود ؟ چرا نسبت به این همه فاجعهیی که صدام و صدامیان - این دژخیمهای ازخدابیخبر - انجام دادند، در تبلیغات جهانی هیچ اشارهیی نمیشود ؟ یک نفر فقط دو کلمه حرف میزند و تمام میشود ! چرا ؟ چون میدانند که در اینجا پرچم اسلام، پرچم روحانیت و پرچم دین برافراشته شده است.