بنشینند بر اساس همین سنتهای گذشته، برای زنمان، برای مردمان، یک لباس درست کنند و آن را الگو قرار دهند؛ این کارها را میشود کرد؛ منتها اگر شما امروز این کار را شروع کنید، بیست سال دیگر نتیجه خواهد داد. این کار، کار زورکی و باسمهیی ( ۳ ) و اجباری که نیست. شما چرا وارد این قضیه نشوید ؟ بروید اول خودتان به یک اندیشهی صحیح و متین و حساب شده برسید، که بعد هرکس پشت آن میکرفن دستی شما چیزی گفت، دچار اضطراب نشوید؛ نه خود شما که اجرا کنندهی برنامهاید، نه آن مستمع شما که بیچاره ریشش در دست شماست و دارد حرف شما را گوش میکند؛ بالاخره به یک جهت هدایتش کنید.
من چند موضوع را همینطور دم دستی حاضر کردهام که در اینجا مطرح کنم؛ که یکی از آنها « مطالعه » است. ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهای بشری نمیدانند ! مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایی که جزو کارهای معمول انسان است، مطالعه اصلاً جزو این چیزها نیست ! آدم باید عنوان دیگری داشته باشد - یا باید شب امتحانش باشد؛ یا باید معلم در مدرسه از آدم بخواهد؛ یا باید یک دانشمند باشد؛ یا باید بخواهد در جایی سخنرانی کند - تا موجب شود که مطالعه کند ! این چهقدر خسارت است !؟ واقعاً خدا میداند من وقتی یادم میآید - و این چیزی است که تقریباً هیچ وقت از یادم نمیرود - که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند، به