کند؛ آدم و عالم تولید کند؛ متدین تولید کند؛ فکر تولید کند و حرف تازهیی بزند. حرف تازه که تمام نشده است. بزرگان ما میگویند که هر وقت به قرآن مراجعه میکنیم و در آن تدبر میکنیم، حرفی مییابیم که قبلاً نیافته بودیم؛ خیلی خوب، این حرفِ تازه است. بعضیها نگویند که هرچه حرفِ تازه است، در دین است؛ دیگر چه حرف تازهیی میخواهید. بله، ما همان دین را درست نشناختیم ! باید حرفهای تازهی دین را در بیاوریم؛ « یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت ». اینطور نیست که همهی حرفهای دین همین چهار تا حرفی است که من و شما در منبرها یا در کتابهای علمی و تبلیغی و رسالهمان بیان کردهایم؛ نخیر، بیش از اینهاست؛ شما جلو بروید، خدا به شما حرف جدید خواهد داد. ما در باب علمیات هم نمیگوییم راه بسته است. در مسألهیی که همهی فقها قرنها آن را تنقیح کردهاند، شما که یک مجتهد هستید، امیدوارید که شاید حرف تازهیی پیدا کنید. آیا شما دیگر مسائل مشهوره و اجماعی بین فقها را - اجماع به معنای اینکه همهی فقها آن را قبول کرده باشند؛ نه آن اجماع حجت و معتبر - مطالعه نمیکنید ؟ نه، دنبالش میگردید ببینید واقعاً شاید حرف جدیدی - غیر از حرفهایی که تاکنون گفتهاند - پیدا کردید. شما در مباحث اصولی، فکر و تأمل میکنید؛ شاید حرف جدیدی درآوردید. در مباحث کلی دین و در فقه - به معنای اوسع و اشمل آن - این حرفها فراوان است.