علیه، چیزی نمیگوییم؛ نه، مال خودتان است؛ مال روحانیت است؛ مال دین است؛ چارهیی ندارید. جمهورىِ اسلامی است؛ اگر شما کنار کشیدید، جمهورىِ غیراسلامی خواهد شد. البته امروز که چهار نفر عناصر خودی زنده هستند، جمهورىِ غیراسلامی نمیشود؛ اما اگر علما کنار کشیدند، بتدریج جمهورىِ غیراسلامی خواهد شد. اینقدر هم دستهایی هستند که برای جمهوری غیراسلامی شدن تلاش و کار میکنند؛ پول خرج میکنند و انواع حیلهها را هم بلدند؛ فوراً تمام این زحمات و تلاشها و این شهادتها و این جوانان و آن نفس زدن آن پیرمرد الهی و معنوی - که در سنین هشتاد تا نود سالگی، مثل یک جوان کار میکرد؛ که جز به تأیید الهی و لطف غیبی امکان نداشت کسی در آن سنین، اینطور بتواند کار و تلاش و همت بکند و تصمیم بگیرد و عمل نماید - ضایع خواهد شد. البته چیزی هم هست که نسلهای آینده آن را تحمل و قبول نخواهند کرد. هرکس کنار بکشد، غیر از مؤاخذهی الهی، بلاشک با مؤاخذهی نسلهای آینده مواجه خواهد شد. من یادم نمیرود که در سنین جوانی - آن زمانی که شور جوانىِ طلبگی داشتیم؛ یعنی بین سالهای ۳۰ تا ۴۵ یا ۵۰ - همواره به آن کسانیکه سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ را درک کرده بودند، اما برای روحانیت کاری نکرده بودند، ایراد میگرفتیم و نق میزدیم؛ دایماً میگفتیم چه آدمهای بیعرضه و بیفکری بودند؛ ده سال دیکتاتوری پهلوی رقیق و ضعیف شده بود - مخصوصاً سالهای اولش -