کتمان میکنند؛ آنها هم ظاهراً معتقدند که راست گفتن واجب نیست ! اما آنچه را که به عنوان نشدهها اعلام میکنند، چیزی نیست که نظام گفته باشد ما میتوانیم در ظرف سیزده سال آنها را انجام بدهیم. کدام نظام، با تشکیلات منسجم و با قوّت عملی کارگزارانش، در این مدت توانسته است به این دستاوردها برسد که از نظام جمهوری اسلامی با آن همه مشکلات انتظار باشد که بتواند این کارها را بکند !؟ ما اگر بخواهیم آنچه را که باید عمل بشود، در یک جمله خلاصه کنیم، آن یک جمله عبارت از فقه اسلامی است. ما باید فقه اسلامی را در جامعه پیاده کنیم. فقه اسلامی، فقط طهارت و نجاسات و عبادات که نیست؛ فقه اسلامی مشتمل بر جوانبی است که منطبق بر همهی جوانب زندگی انسان است؛ فردیاً، اجتماعیاً، سیاسیاً، عبادیاً، نظامیاً و اقتصادیاً؛ فقهاللَّه الأکبر این است. آن چیزی که زندگی انسان را اداره میکند - یعنی ذهن و مغز و دل و جان و آداب زندگی و ارتباطات اجتماعی و ارتباطات سیاسی و وضع معیشتی و ارتباطات خارجی - فقه است. اگر ما بخواهیم در طول سیزده سال این فقه را فقط یاد بگیریم، آیا میتوانیم ؟ عمل کردن، از یاد گرفتن مشکلتر است. اینطور نیست که وقتی ما بخواهیم در یک جامعه گناه از بین برود، با اشارهیی یا با اعمال زوری بشود این کار را کرد. اگر بخواهیم فقر از جامعه برود و زایل بشود، اینطور نیست که جامعهیی که سالهای متمادی، بلکه قرنهای متمادی،