میکنیم. در دنیا روشهای ویژه و بسیار جدیدی برای تحقیق علوم غیرتجربی وجود دارد - فقه از علوم تجربی که نیست - از آنها هم استفاده میکنیم. ما فقه هم میخوانیم، اما از ابزارهای کار دستجمعی هم استفاده میکنیم. کارهای ما دستجمعی نیست. من یک وقت عرض کردم که از این جهت، مثل جناب ابیذر ( سلاماللهعلیه ) هستیم که « یعیش وحده و یموت وحده ».( ۱۰ ) همهی کارهای ما تنهاست: از استاد، تنها درس میگیریم و تنها مطالعه میکنیم. گرچه مباحثهمان هم کار دو نفری است، اما تنهاست؛ یعنی اشتراک فکری نیست. یک روز زید میخواند، عمرو شاگرد او میشود و گوش میکند؛ فردا عمرو میخواند، زید شاگرد او میشود و گوش میکند؛ یعنی کار فردی است. کار دستجمعی، اشتراک مساعی و ابزارهای مناسب را جمع کردن و آوردن، کارهای جدید دنیاست. جدید که عرض میکنیم، این بخش آن خیلی هم جدید نیست؛ تقریباً قدیمی است؛ اما در عین حال ما هنوز با آن چندان آشنا نیستیم ! استعدادهای درخشان را در میان حوزه جمعآوری و طبقهبندی کنیم؛ این از کارهایی است که امروز در دنیا رایج است. نمیشود بگوییم که این درس هست؛ هرکس میخواهد بیاید، بیاید؛ هرکس هم نمیخواهد، نیاید؛ ما اینطوری درس میدهیم و ملاحظهی اضعف مأمومین را میکنیم ! مگر چنین چیزی میشود ؟ باید برای اقوای مأمومین هم یک درس ویژه گذاشت. استعدادها باید شناسایی و طبقهبندی بشود؛ آن استعداد درخشان