بیانات سال 1370


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ برکات این شهر مقدس و این افاضات معنوییی که همیشه در این شهر هست، خستگیهای ما را رفع کرد. من با این‌که در این چند روز یک مقدار اشتغال داشتم، اما اصلاً هیچ احساس خستگی نمیکنم. بله، الحمدللَّه این شهر از همه جهت محفوف ( ۱ ) به برکات است؛ و یکی از بالاترین برکاتش، وجود آقا ( ۲ ) و امثال ایشان است که واقعاً از وجودهای استثنایی هستند. دعا میکنیم که خداوند ان‌شاءاللَّه ایشان را محفوظ و برکاتشان را مستدام بدارد. این حال نشاط روحی هم که بحمداللَّه در ایشان هست و هنوز هم مطالعه میکنند، خیلی مغتنم است. ... دیروز ما توفیق پیدا کردیم و رفتیم کتابخانه‌ی فیضیه را دیدیم؛ متأسفانه آن‌جا یک انبار کتاب است ! این آقای حاج آقا مجتبی عراقی خیلی زحمت میکشند؛ لیکن واقعاً آن‌جا یک انبار است ! انسان خیلی تأسف میخورد؛ حیف است که این کتابخانه با این نسخ نفیس و خطی و خطوط بزرگان، به این شکل درآمده است. البته آقای فاضل چند ماه پیش از این در تهران گفتند که آن طرف فیضیه زمینی را در نظر گرفته‌اند؛ بناست چند طبقه در آن‌جا ساخته شود؛ ما هم گفتیم حرفی نداریم. امروز بعد از دیدن این کتابخانه، برای ساختن یک کتابخانه‌ی

«1»