بیانات سال 1370


که انسان مواضعی را به طور مدون قبول کرده باشد. حرکت خطی، یعنی گروه‌گرایی؛ یعنی کسی را که داخل یک مجموعه است، قبول میکند؛ به صرف این‌که در این مجموعه قرار دارد.

در سال ۶۲ که دو جریانىِ خیلی عمیقی در حزب جمهوری اسلامی به وجود آمده بود و کنگره‌ی مفصلی هم در مدرسه‌ی عالی شهید مطهری درست کرده بودیم، من صحبت کردم و از این دو جریان، به دو قبیله و دو طایفه تعبیر کردم ! اصلاً بحث گروه و حزب نیست؛ چون دو حزب با مواضع فکریشان از هم جدا میشوند؛ اما این دو مجموعه، با خود افراد مجموعه از هم جدا میشوند، نه با مواضعشان؛ زیرا کسانی در این مجموعه هستند که خیلی هم مواضع این مجموعه را قبول ندارند، اما جزو اینهایند؛ کسانی هم در مجموعه‌ی آن طرفی هستند که باز همه‌ی آن مواضع را قبول ندارند، اما جزو آنها هستند؛ کأنه بحث بر سر تعصبات فامیلی و قبیله‌یی است ! به عبارت دیگر، وقتی کسی جزو آن عده باشد، این عده نگاه نمیکنند که خصوصیات اخلاقی او چیست و معیارها چه‌قدر بر او منطبق است؛ ردش میکنند؛ آن عده هم کاری ندارند که معیارها و ضوابط چیست؛ قبولش میکنند؛ این غلط است؛ بعضی این‌طوری عمل میکنند؛ ولو این‌که در تصرفات شخصیشان آدمهای بدی هم نیستند. هرچه بشود انسان این تقسیم‌بندیها را در این مجموعه‌ها نیاورد، خیلی بهتر است؛ کسانی بیایند که معروف به این معانی نباشند، تا اطمینانی ایجاد بشود.

«12»