بسماللَّهالرّحمنالرّحیم آقایان و خانمها ! خیلی خوش آمدید. با برنامههای شما تا حدودی آشنا هستم. بعضی از برنامهها را وقت کردهام که گاهی گوش بکنم؛ اما بعضی را هم متأسفانه مجال نکردهام که یا مرتب بشنوم، یا اینکه با گوش تدبر و با حضور قلب بشنوم؛ لیکن از بیشتر این برنامههایی که ذکر شد، ( ۱ ) میشود گفت که اندکی چشیدهام. به نظر بنده، برنامههای گروه « ادب و هنر »، برنامههای مهمی است. جایگاه ادب و هنر باید بهوسیلهی آن کسانی که مدعی ادب و هنر و بانی این کارند، حفظ و تثبیت بشود. البته هنر با ادبیات قدری فرق دارد. به یک معنا همه قبول دارند که هنر در داخل زندگیشان باشد - مثلاً هرکسی از صدای خوش، حظ روحی میبرد - اما ادبیات به معنای عام خودش اینطور نیست که مورد قبول همه باشد. آنهایی که بیرون از محیط ادبیاتند، اصلاً ادبیات را یک چیز جدی و یک کار به حساب نمیآورند. فرض کنید مهندسی مشغول کارهای فنی و غرق در چرخ و پَر و پیچ و مهره است، در همین حال به او بگوییم که مثلاً به نظر شما این ترجمه یا این رمان یا این شعر چگونه است؛ اصلاً به ذهن او، این یک کار بچهگانه و یک کار غیر جدی میآید ! حتّی مردم معمولی کوچه و بازار هم همینطورند. با اینکه مردم ما - بخصوص در بعضی از مناطق کشور - غالباً ذوق هنری و ادبیِ رقیقی