گذاشت. باید قشرها را از هم تفکیک کرد؛ دختران جوان، پسران جوان، کودکان، اساتید علوم جدید، دانشمندان، توده و عامهی مردم، زنانِ در خانه؛ هر کدام از اینها مطالبی میخواهند.
برادران عزیز ! ما باید پایههای نظام را قرص کنیم؛ تبلیغ یعنی این؛ سازمان تبلیغات یعنی این؛ یعنی یک مجموعهی پُرتحرک و فعال. البته من بایستی حقیقت را عرض بکنم. حقیقتاً سازمان تبلیغات - تا آنجایی که من اطلاع دارم - در گوشه و کنار تلاشهای بسیار باارزشی کرده است؛ اما ظرفیت این سازمان بیش از اینهاست. این همه روحانىِ خوب، وجود شخص باارزش و بافضیلت و سابقهدار و موجه و عالمی مثل جناب آقای جنتی در رأس این سازمان، و وجود عناصر خوب در داخل کشور - بحث خارج کشور، بحث دیگری است - انتظار از این سازمان را بالا میبرد. ما که در فلان گوشهی سازمان مشغول کار هستیم، دایم باید آن شغل را جدی بگیریم و به آن برسیم؛ آن را همان کار مهمی بدانیم که به ما محول شده است؛ خودمان را در آن شغل بسازیم؛ نباید فکر کنیم که حالا دیگر مثلاً چند سال است که در فلان شهر مشغول این کارها هستیم؛ نه، واقعاً چه فرقی میکند ؟ در جبهه به یکی میگویند سر برانکار را بگیر و مجروحان را ببر؛ به یکی میگویند آر. پی. جی بزن؛ به یکی میگویند برو نگاه کن، هر وقت دیدی کسی میآید، ما را خبر کن. بنابراین، هرکسی کاری میکند. چنانچه هر