بیانات سال1370


من مشهد را میشناسم. مشهد شهری است که من در آن بزرگ شدم و میدانم که این شهر، لبالب از هنر و ذوق و شعر و توانایی ادبی است؛ ولی آیا استفاده میشود ؟ من نمیدانم آیا استفاده میشود یا نه. باید بروید این عناصر را شناسایی کنید. تبریز هم همین‌طور است. بنده چند سال قبل از این به تبریز رفته بودم؛ مرحوم شهریار - خدا رحمتش کند - جلسه‌یی با ما داشت. جمعی از این شعرای تبریز را دعوت کرده بودند؛ من دیدم که واقعاً یک عده شعرای قوی و خوب در تبریز هستند؛ اما بنده اصلاً خبر نداشتم که در تبریز این همه شاعر هست. با این‌که من به یک معنا ترکزبان هستم و ترکی میفهمم و صحبت میکنم و با آنها احساس خویشاوندی میکنم و به آن‌جا رفت‌وآمد هم داشته‌ام، در عین حال نمیدانستم که در آن‌جا این‌قدر شاعر و گوینده‌ی خوب وجود دارد؛ اینها را باید شناسایی کرد و از وجودشان استفاده نمود. در حوزه‌های علمیه گاهی افراد خیلی خوبی هستند. در حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد افراد بسیار خوبی هستند؛ جاهای دیگر هم همین‌طور است.

این امانتی که در دست شماست - این بلندگوی دستگاه - متعلق به دولت است. این حرفهایی که گاهی میزنند و میگویند چرا ما باید حرفهای دولت را بزنیم، این حرفها بیمحتواست؛ این‌جا متعلق به دولت است؛ منتها دولت هم متعلق به مردم است؛ دولت هم حرف ضد مردم که نمیزند. این بلندگوی دولت و بلندگوی دستگاه است؛

«18»