بیانات سال1370


میشد. اگر به حسب قرار طبیعی نگاه کنید، میبینید که آنها جزو پایه‌گذاران و اولین فداییان این انقلابند. اگر مردم تبریز در فتنه‌ی « حزب خلق مسلمان » و آمدن عده‌یی از جاهای مختلف به آن‌جا برای فتنه‌گری، ایستادگی نمیکردند، من نمیدانم چه میشد. یا در قضیه‌ی مشروطیت، اگر آن مبارزات عظیم مردم تبریز نبود، ما نمیدانیم اصلاً قضایا چگونه پیش میرفت. بنابراین، این مردم، مردمی نیستند که شما خیلی دغدغه‌شان را داشته باشید؛ اینها وفادار و اصیل و انقلابیند و به مبانی انقلاب بسیار پایبندند؛ منتها همواره افرادی پیدا میشوند که جزو مردم اصیل نیستند؛ جنجالها مربوط به آن عناصر ناباب است؛ باید برای آنها فکری کرد.

الان باید برنامه‌های بسیار هوشمندانه‌یی در آذربایجان به‌وجود بیاید. بنده قبول ندارم بعضی از فکرهایی را که خیال میکنند ما اگر خواستیم در خصوص آذربایجانِ ملحق به شوروی سابق بحث کنیم، چون آنها مثلاً حمد و سوره‌شان را هم بلد نیستند، برویم اولیات دین را به آنها یاد بدهیم، یا مراسم سینه‌زنی و امثال اینها را برایشان بگذاریم؛ این‌طوری نیست. هفتاد سال شلاق فرمولهای خیلی خوش‌ظاهر و براق ایدئولوژیک مارکسیسم روی سر اینها بوده است؛ هفتاد سال آن دستگاه تبلیغاتىِ بسیار کارآمد کمونیستها اینها را بمباران تبلیغاتی کرده است. کمونیستها در دو چیز فوق‌العاده بودند: یکی در سازماندهی، که یک چیز سنتی بین کمونیستها بود و در این چند ساله انصافاً در سازماندهی نظیر نداشتند و احزابشان را سازماندهی میکردند؛ یکی هم در تبلیغات، که در

«7»