برنامه راجع به شیخ بهایی بود که با آقای حسنزاده آملی در همین زمینه مصاحبه شده بود. ایشان اهل این کارند، اما فصل مشبعی را در مقدمه ذکر کرده بودند. بیان فصل مشبع در مقدمه، به جای خود خوب هم است، اما نه در مقام بیان شرح حال شیخ بهایی. واقعاً بیان آن همه تفصیلات چه لزومی داشت ؟ اگر ایشان آن مقدمهی مفصل را گفتند، شما آن را بگیرید و از آن هم استفاده بکنید - یعنی نکات مهمش را در تدوین برنامهی خودتان بگنجانید - اما لزومی نداشت که اصل آن حرف را از اول تا وسط برنامه، یا از وسط تا آخر برنامه بگذارید؛ به نظر من این استفادهی زیاد از کلمات است. گاهی بعضیها تعبیر خوبی ندارند، لهجهی خوبی ندارند، تکیه کلامهای نابجایی دارند؛ با این کار برنامهتان را خراب میکنید. بنابراین مصاحبه انجام بگیرد و از معلومات آقایان استفاده بشود؛ اما از اصل مصاحبه در برنامه خیلی کم استفاده شود.
یادم هست که چند سال قبل دربارهی مرحوم شیخ آقا بزرگ ( 9 ) با آقای حاج آقا موسی زنجانی مصاحبه کرده بودند. ایشان خبرهی این کار است؛ اصلاً فن رجال و علم تراجم در دست اوست؛ اما حالا که با آقایانِ برنامهی « سیمای فرزانگان » روبهرو شده، قضیهیی مربوط به شیخ آقا بزرگ یادش آمده که مثلاً از شط دجله در سامرا عبور میکرد و کتابهایش افتاد و ...؛ طرح این طور قضایا هیچ لزومی ندارد. آقای شبیری زنجانی واقعاً استاد بزرگ