حالا ما عیب این برنامههای عرفانی را گفتیم، به هنرش هم اشاره میکنیم. من یک بار داشتم به یکی از همین برنامههای عرفانی شما گوش میکردم، دیدم جملهیی را از کتاب « چهل حدیث » امام نقل میکند؛ آن جمله برای من خیلی مؤثر و گیرا بود. عجیب است که من کتاب « چهل حدیث » امام را دارم و نگاه هم کردهام؛ اما آن جمله را ندیده بودم. آن جمله راجع به این بود که انسان نباید به خدای متعال بگوید که با عدالت با من برخورد کن؛ چون خدای متعال بر او سختگیری خواهد کرد. همان عبارت سادهی امام در آنجا، بسیار گیرا و مؤثر بود؛ اینها عرفان است. خود امام اهل معنا و اهل حال بود؛ آن چیزی که میگفت، واقعاً آن را احساس کرده بود؛ لذا آن چیزی هم که از او صادر شده است، همان اثر را میگذارد.
آن برنامهیی ( 12 ) هم که شما ( 13 ) پارسال در ماه رمضان در تلویزیون اجرا میکردید، واقعاً همینطور بود؛ از یک انسان بزرگ و اهل معرفت، جملهیی گیرا به زبانی ساده نقل میشد و انسان را منقلب میکرد. برنامههای عرفانی بایستی اینگونه باشد؛ والّا از لفاظی کردن و دایماً ملکوت و جبروت را بههم بستن، چیزی در نمیآید !
یکی از چیزهایی که در گروه معارف جایش خالی است، تاریخ تحلیلی اسلام است. بایستی آدمهایی که متخصص و اهل این کارند، به این امر بپردازند. البته یادم هست که در گذشته یک دورهی تاریخ اسلام به صورت