برنامهسازان هم باید یک محصول باب طبع دربیاورند؛ یعنی از آن چک تضمینییی که برنامهریزان در اختیار اینها میگذارند، مقداری اسکناس دویست تومانىِ نو و قشنگ در بیاورند که قابل خرج کردن باشد؛ تا هرکس که نگاه میکند، خوشش بیاید؛ این مهم است. پس از آنکه برنامهسازان کار خود را به اتمام رساندند، مجریان هم آن را به بهترین وجهی اجرا کنند؛ مجریانی که حنجرههای خوب و بیانهای خوبی دارند.
البته در بعضی از برنامهها این منظور تأمین شده است؛ مثلاً همین برنامهی « گنجینه » که الان به آن اشاره شد، از برنامههای نسبتاً خوب است؛ آدم میبیند که برنامه، هوشمندانه تنظیم میشود؛ بعضی از برنامههای دیگر هم همینطور است؛ اما گاهی چنین کیفیتی در برخی از برنامهها مشاهده نمیشود.
چند سال قبل از این - که مدیر رادیو یک نفر دیگر از آقایان بود - یک روز من در ماشین نشسته بودم و داشتم از جایی به جای دیگر میرفتم؛ رادیو را باز کردم، دیدم که گروه معارف دارد برنامه پخش میکند. با شنیدن آن برنامه، اعصاب من به هم ریخت و واقعاً آشفته شد ! وقتی به ساختمان ریاست جمهوری برگشتم، گفتم به این آقا بگویید اینجا بیاید ببینم آخر این چه وضعی است ! وقتی که آمد، گفتم مسؤول گروه معارفتان کیست؛ بگویید بیاید با من صحبت کند، تا ببینم چرا این برنامهها اینطوری است ! البته آنها هم تغییراتی دادند و برنامههای خود را اصلاح کردند. غرض، گاهی اوقات آدمی که اهل فن است، وقتی اینگونه برنامهها را میشنود، آشفته