عرب است؛ خودشان هم این را میدانند؛ از اول که شروع میکنند، گاهی پنج دستگاه را طی میکنند، تا وقتی که به آخر میرسند و مجدداً به دستگاه اول برمیگردند؛ مثلاً از بیات ترک شروع میکنند، وارد همایون میشوند و سپس به شور میروند؛ بعد آخر سر مجدداً به همان بیات ترک برمیگردند؛ لذا شما میبینید که « صدقاللَّهالعلىّالعظیم » شان، با « بسماللَّهالرّحمنالرّحیم » شان دارای یک آهنگ است. در چنین حالتی، اگر ما بیاییم قرآن عربی یا سرود عربی را بدون رعایت موازین آنها بخوانیم، چیز ناجوری از آب درمیآید و اصلاً به گوش نمیچسبد. اگر بناست تواشیح خوانده بشود، باید همانطور خوانده بشود.
از تواشیحهای آنها هم خیلی نباید استفاده بشود. من میبینم که این جوانان ما وقتی همخوانی میکنند، عین همان چیزی را که آنها خواندهاند، تکرار میکنند؛ واقعاً این تقلید محض لزومی دارد ؟ این همه شعر عربی و دعا هست که میتوان از آنها استفاده کرد؛ مثلاً میتوانند قصیدهی « بُرده »( 19 ) را بخوانند که خیلی ممتاز و خیلی خوب است. دربارهی پیامبر و ائمه، عربها چهقدر اشعار خوب سرودهاند که در حد اعلای فصاحت و بلاغت است؛ از اینها در تواشیح استفاده کنید.
البته این نکتهیی که عرض کردم، شامل دعاهایی که بعد از اذان صبح خوانده میشود، یا دعای روزها - که قبلاً خوانده میشد و الان مدتی است آن را قطع کردهاند و ما هم گفتیم که قطع نکنند - نمیشود. اگر این دعاها را با