که برای رسیدن به آن مقصود، راههای طولانیای را باید طی کرد. پس از تشکیل حکومت حقهی نبیاکرم ( صلّیاللهعلیهواله ) و حتّی سالها بعد از آن بزرگوار - که تا حدود زیادی همان خط و همان طریق در خطوط بارز جامعه رعایت میشد - هنوز در جامعه افراد ضعیف و فقیر دیده میشدند؛ امیرالمؤمنین ( علیهالصّلاةوالسّلام ) را مشاهده میکنیم که به خانهی ایتام و فقرا میرفتند؛ کسانی که بچههاشان شب شام نداشتند و مادر با آب گرمی که روی چراغ گذاشته بود، آنها را سرگرم میکرد ! این حوادث مربوط به چه سالهایی است ؟ چهقدر از انقلاب پیامبر گذشته بود ؟ نزدیک به چهل سال از هجرت پیامبر گذشته بود و این حوادث اتفاق افتاده بود. البته روال، درست و صحیح است؛ حرکت، حرکت خوبی است؛ اما تا این حرکت به زوایا شمول پیدا کند و زوایا را بپوشاند، انسان واقعاً باید راهی طولانی را طی کند. حالا در این راه طولانی چه باید کرد ؟ اگر ما بخواهیم جامد و یکسونگر و بیانعطاف فکر کنیم، باید بگوییم که برنامهها بایستی این شمول را پیدا کنند و همهی نقاط محروم را بپوشانند؛ و اگر دیدیم برنامهیی علیالعجاله نپوشانده، آن برنامه را محکوم کنیم ! به نظر ما، این جمود و بیانعطافی است؛ اسلام برای این مورد حکم دارد: صدقه، احسان، انفاق. این انفاقی که در اسلام هست، اعم از انفاق واجب - که مالیات نام دارد - و انفاقات مستحب است. انفاق واجب، یعنی آن چیزی که در تنظیم سیستم