مساجد به همان شکل، بلکه در مواردی با افت کیفی و کمی اداره بشود، آیا این مقتضای حق و مصلحت است ؟ آیا این پیشرفت است ؟ پس « من استوی یوماه فهو مغبون » ( ۱۲ ) یعنی چه ؟
ما باید برای مساجد برنامهریزی کنیم. غیر از خود علما و روحانیون و ائمهی جماعات، چه کسی باید برنامهریزی کند ؟ من نمیگویم حتماً بیاییم در مساجد از وسایل و دستگاههای تبلیغاتىِ جدید مثل فیلم و اینطور چیزها استفاده کنیم - حالا اگر در موردی امام جماعتی مصلحت دانست، بحث دیگری است - اما من عرض میکنم که همان شیوهی گذشته را هم میتوان با محتوای بهتر ادامه داد؛ این کار را باید بکنیم.
چرا بنده باید بشنوم که در تهران با این عظمت، برای نماز صبح در اول اذان، چندان مسجدی باز نیست و چندان نماز جماعتی برقرار نمیشود !؟ ما باید صبحها و ظهرها و شبها برویم و با مردم نماز بخوانیم؛ این اوّلیترین و ضروریترین کار ما در مساجد است. چرا باید در این شهر با این عظمت، با این همه هیاهوهای گوناگون از اطراف و اکناف، نغمهی اذان در همه جای شهر شنیده نشود !؟ اذان، علامت مسلمانی است. چه کسی گفته باید در پشت بام مساجد یا در مساجد بزرگ و عمده، حتّی در سحرها - ظهر و شب که جای خود را دارد - از طریق بلندگو اذان نگویند ؟ وقت اذان که میشود، باید تهران یکسره صدای اذان باشد. مگر اینجا قبةالاسلام نیست ؟ مگر ما این حرف را نمیگوییم ؟ اینکه ظهر بشود،