بیانات سال1370


بحمداللَّه همین‌جا هم پیشرفت کرده است. من در سال 60، چند هفته‌یی در همین بیمارستان بستری بودم .( 1 ) این چندساله نیز دورادور متوجه و مراقب وضع این‌جا بوده‌ام؛ میدانم که زحمات زیادی کشیده شده است. خوشبختانه حالا اداره‌ی بیمارستان وضعیت خوبی دارد؛ هم آقای دکتر ملکی ( 2 ) و هم آقای دکتر متکلم ( 3 ) و هم پزشکان و پرستاران و مسؤولان گوناگون، زحمت میکشند.

یک جمله عرض کنم که این مربوط به همه‌ی کارکنان یک بیمارستان است. آن جمله این است که شغل خدمت به بیماران، یکی از شریفترین شغلهاست. از آن کسی که این راهرو یا آن ملافه‌ها را تمیز میکند، تا آن کسی که مشاغل حساس و مهم و دارای تأثیرات بیشتر را عهده‌دار است، به همان اندازه به بیمار کمک میکنند. هر کدام از شماها، مخصوصاً پزشکان و پرستاران، به نحوی کمک میکنید. کمک به بیمار به هر نحو، یکی از بهترین و شریفترین مشاغل است؛ زیرا دل انسانها را از شما شاد میکند. بعضی از مریضهای قلبی جراحی دارند، بعضی جراحی ندارند، بعضی نوبتشان نشده، بعضی در حال انتظارند، بعضی نمیدانند چه کسالتی دارند. شاد کردن دل یک انسان محتاج کمک، علاوه بر آن‌که یکی از صدقات و خدمات است، خدا را هم راضی میکند. راضی کردن خدا و خشنود کردن ذات مقدس پروردگار و هر کاری که در آن رضای خداوند باشد، با هیچ چیز مادّی قابل اندازه‌گیری و مقایسه نیست.

«2»