حضرت ابیعبداللَّه ( علیهالسّلام )؛ یعنی ارایهی الگویی به مردم، برای کیفیت بخشیدن به حرکت در راه هدفهای بزرگ. همهی این چیزها جزو اشرف هدفهاست؛ هم تزکیه، هم بالا بردن افکار و آگاهیهای مردم، هم ارایهی الگو برای جهاد و تلاش فیسبیلاللَّه. این فن را نباید کوچک گرفت. منبر رفتن و سخن گفتن در امر دین، جزو شریفترین کارهاست، و باید و شاید که شریفترین انسانها و عالمترین و آگاهترین آنها به مسایل اسلامی و عاملترین آنها به احکام شرعی، در این راه قدم بردارند و آن را برای خود افتخاری بدانند؛ کمااینکه در گذشته هم همینطور بوده است. افرادی مثل شیخ جعفر شوشتری - عالم اخلاقی بزرگ - که خود منبری بوده است؛ یا مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - صاحب کتاب « هدیّةالنّملة » - که خود یک واعظ و یک گویندهی دینی بوده است؛ یا پسر آن مرحوم، مرحوم آقامیرزا محمّد همدانی که از علما بوده است؛ و امثال اینها. در گذشته، شخصیتهای علمی و چهرههای معروف تقوایی و دینی، متصف به این صفت و مفتخر به این فن بودهاند. در این زمان هم ما بحمداللَّه شخصیتهای برجستهیی در زمینهی تبلیغ و منبر دیدهایم و بودهاند و هستند. آن چیزی که در محدودهی جمع کسانی که اهل منبرند - چه حرفهی آنها این است، و چه در کنار حرفهی اصلی به آن میپردازند - واقعاً باید معلوم باشد، این است که اگر ما میخواهیم مردم را موعظه بکنیم، لازمهی آن