بیانات سال1370


میگیرد، نسبت به همه‌ی افراد یکسان باشد و تبعیضی وجود نداشته باشد. من در حالات امیرالمؤمنین ( علیه‌الصّلاةوالسّلام ) مطالعه میکردم، دیدم این عدلی که ما از آن بزرگوار شنیده‌ایم - اگرچه گمان نمیکنم که حتّی ما شیعیان و جوامع شیعی، آن عدالت را درست لمس و درک کرده باشیم که چه بوده است؛ لیکن آن‌قدر عظیم بوده که دنیا را پُر کرده است و آوازه‌ی عدل امیرالمؤمنین در همه‌جا گسترده شده است - به میزان زیادی مربوط است به همین عدم رعایت جاذبه‌ها و ارتباطها، عدم رعایت خویشاوندی، حتّی عدم رعایت خدمات گذشته‌ی یک انسان، آن وقتی که پای محاسبه‌ی قضایی میرسد. « حسّان‌بن‌ثابت »، مداح امیرالمؤمنین ( ع ) و کسی که با دشمنان آن حضرت در جنگها مقابله کرده بود، در جریانی به امری مبتلا شد که مستوجب حد بود. امیرالمؤمنین ( ع ) فرمود: باید حد الهی بر او جاری بشود. « حسّان » گفت: یا امیرالمؤمنین ! من آن کسی هستم که برای شما آن همه شعر گفته‌ام. حالا ما باشیم، واقعاً این‌جا چه فکر میکنیم ؟ آنچه که در ذهنم هست، حضرت فرمودند: من حد خدا را به خاطر این چیزها نمیتوانم تعطیل کنم. روز ماه رمضان شرب خمر کرده بود، حد شرب خمر را جاری کردند؛ بیست تازیانه هم به عنوان تعزیر بر هم زدن حرمت ماه رمضان به او زدند - مجموعاً صد تازیانه - که این بیست تازیانه‌ی آخر، بیشتر او را پوک کرده بود، که این دیگر چرا ؟! همین قضیه هم موجب شد که « حسّان‌بن‌ثابت » کوفه را ترک کرد و به شام

«4»