عظیمی بود و چهقدر افراد اشتباه کردند - یا مثل قضیهی قطعنامه، چگونه از خودشان عقل و شخصیت و هوشمندی نشان دادند. در ارتباطات فراوانی، همینطور است.
کار را سنجیده انجام بدهیم. کارهای نسنجیده انجام نگیرد؛ چون ضرر کار نسنجیده در اینجا، با ضرر کار نسنجیده فرضاً در ادارهی ثبت احوال فلانجا یا وزارت صنایع یا وزارت دیگر فرق میکند. ضرر کار نسنجیده در اینجا، عمیقتر و عمومیتر و چشمگیرتر و نقدتر است. کار نسنجیده نباید انجام بگیرد، حرف نسنجیده نباید زده بشود. جوانب هر کاری باید خوب سنجیده بشود و بعد انجام بگیرد. این، معنای حکمت است.
و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست، که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم ؟ اگر کاری به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش؛ چه اهمیتی دارد ؟ مصلحت، یعنی مصلحت انقلاب، و این مصلحت همهجانبه است؛ یعنی از رفتار شخصی ما - بخصوص شما - شروع میشود.
شما که مأمور وزارت خارجه هستید - بخصوص سفرا که در خارج هستند، و در درجهی دوم کسانی که به خارج رفتوآمد دارند - کار و منش شخصی شما، با منش شخصی عضوی در یک وزارتخانهی دیگر متفاوت است. شما رسول و پیامآورید. از شما حدس زده میشود که در خارج چه خبر است. اگر شما در سفارتخانه،