خطر، و ما نمیدانستیم که چه کار میخواهد بشود. من یادم است که یک شب به همراه مرحوم آقای شیخ علی حیدری نهاوندی - از شهدای حزب جمهوری اسلامی - و دو نفر دیگر خدمت امام رفتیم، تا پیشنهادهایی که راجع به حج به ذهنمان میرسید، با ایشان در میان بگذاریم. یکی از پیشنهادهای ما این بود که به مناسبت موسم حج، خوب است پیامی از جانب ایشان صادر شود؛ اما ایشان گفتند که من نوشتهام ! معلوم شد که ایشان برای حج اعلامیه نوشتهاند و فرستادهاند. یعنی در سال 41 که هنوز اول مبارزات بود و هیچ خبری نبود، ایشان آن مواقع اساسی دین را شناخته بودند و به آن اهمیت میدادند.
حج متعلق به ماست. ما باید جهت حج را طوری قرار بدهیم که جمهوری اسلامی، یعنی انقلاب، یعنی همان اسلام راستین و همان میراث حقیقی رسول اکرم ( صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم ). این را ما بایستی محل استفادهی مؤمنین قرار بدهیم؛ و حج از این قبیل است. اینها باید برنامهریزی بشود.
من میدانم که در ضرورتهای منطقهیی و جهانی، بالاخره این حکام سعودی علیرغم وابستگیهای شدیدی که دارند، چارهیی ندارند، جز اینکه در باب حج با ما کنار بیایند؛ دشمن هم میداند. اینها مجبورند که در قضیهی حج، با یک کشور اسلامی به این عظمت کنار بیایند؛ به شرطی که احساس کنند ما جدی هستیم.