بزرگوار ما ( طابثراه ) از مردم برای عمل به اسلام و محقق کردن آن در متن جامعه، دعوت کردند. این دعوت، منجر به این انقلاب عظیم و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شد. حالا خود دعوت کننده که آمر بالبر است، قهراً دو تکلیف عمده بر دوش دارد: یکی تکلیف شخصی در عمل اوست فیمابینهوبیناللَّه، یکی همگامی با انقلاب و خدمت در جهت پیشبرد انقلاب است. هردو هم مهم است؛ اما اگر خدای نکرده ما در تکلیف اول سستی کنیم و کوتاهی بخرج بدهیم، ایمان مردم به معنویت روحانیت سست خواهد شد؛ چون ما با توپ و تفنگ و این چیزها که پیش نبردیم؛ ما با اعتقادی که مردم به روحانیت داشتند، پیش بردیم. من یکوقت خدمت امام عرض کردم که در این انقلاب و در پیروزی آن، تمام ذخیرهی آبروی هزارسالهی روحانیت به کار آمد. اینطور نبود که فقط روحانیت نسل حاضر و شخص امام بزرگوار ( رضواناللَّهتعالیعلیه ) بهتنهایی این کار را کرده باشند. آن آبرویی که امام ما پیدا کرد، ناشی از هزار سال سابقهی خوب علمای شیعه دربین مردم بود. شیخ طوسی و سیّد مرتضی و علمای بزرگ فیمابین آن دوره تا دورهی ما، هر کدام قطرهیی بر این ظرف آبرو و حیثیت روحانیت شیعه اضافه کردند. مجموع این آبرو به کار آمد، تا این انقلاب پیروز شد. ایشان این حرف را تصدیق فرمودند.