عمل میکند؛ این یک امر قهری است. حالا این مسائل اقتصادی یا سیاسی و غیره، به عنوان مثال مطرح شد؛ این یک جنبهی مسأله است؛ یعنی امروز وضع ما در حرکت عمومی کشور به سمت هدفهای انقلابی، از گذشته روشنتر، دقیقتر و مستحکمتر است. طرف دیگر قضیه این است که امروز به همین دلیل و بسی دلایل دیگر، توطئههای دشمنان برضد ما پیچیدهتر است. البته هیچکس در عالم بصراحت اعتراف نمیکند که قصد مخالفت با جمهوری اسلامی را دارد، یا با اسلام مخالف است. ظاهرها همه دوست، زبانها گرم و گیرا، اما باطن قضیه چیز دیگری است. یک طرف، دشمن چپ بود که به خودی خود مضمحل و نابود شد و ما آن را در صحنه نداریم. یعنی نظام مارکسیستی و کشورهای فراهمشدهی با این نظام، امروز آن موضع خصومت دیروز را با ما ندارند. اما سؤال این است که آیا حذف این دشمن در مجموع صحنهی نبردی که انقلاب و اسلام با دشمنان دارد، به نفع ما تمام شد ؟ آیا در میدان نبرد، به معنای کمشدن دشمنیها با ما شد، یا نه ؟ از یک نظر بله، این به نفع ما تمام شد و آن، این بود که جبههی الحاد، سلاح برندهی خودش را - که تفکر مارکسیستی و مکتب تدوینشده و سروتهدار مارکسیسم بود - از دست داد. برادرانی که در دوران مبارزات و اوایل انقلاب با گروههای چپ سروکار داشتند، یادشان است که با چه حدتی و