بالاخره مجموعهیی انسانی، با ذخیرهی باارزشی از علم و معرفت و فرهنگ و تجربه و دانش، در مسؤولیتی والا قرار گرفته است، که چون دربارهی این مسؤولیت زیاد بحث شده، قصد ندارم تکرار مطلب بکنم. این مجموعه با این مسؤولیت، باید در حال پیشرفت و تحول باشد؛ راهش را پیدا کنید. چگونه تحول ایجاد خواهد شد ؟ ابزارش چیست ؟ ما چه کار باید بکنیم ؟ شما باید چه کار بکنید ؟ باید اینها را فکر کنید. این جلسات قاعدتاً برای اینگونه مقاصد تشکیل میشود. و اما قبل از اینکه مطلب مورد نظر را عرض بکنم، مقدمهیی را بیان میکنم. آن مقدمه این است که امروز وضعیت کشور و نظام و انقلاب ما از دو جهت قابل توجه است: اول از جهت موازین معمولی یک حکومت؛ یعنی برنامهریزی، انتخاب آدمهای کارآمد، به کار گرفتن تجربههای فراوان، آشنا شدن با مسائل و مفاهیمی که در حکومت به آنها نیاز است، و روان شدن کار. ما در این جهت پیشرفت کردهایم و اثر این پیشرفت محسوس است. بنابراین، در مجموعهی ادارهی کشور، همه چیز رو به پیشرفت است. من حالا که به خطوط گوناگونی که در ادارهی کشور وجود دارد، نگاه میکنم، احساس میکنم که ما در همهی این خطوط، از لحاظ مدیریت، برنامهریزی و پختگی در کار، در حال پیشرفتیم. اگر تحلیل دقیق و مبسوطی در این باب بشود، این نکته روشن خواهد شد. مثلاً ما در زمینهی اقتصاد، در حال پیشرفتیم. ممکن است بعضی از