که نسبت به این قضیه، بررسی و فکر بشود. البته خیلی آسان میشود همهی تقصیرها را گردن دیگران انداخت؛ بگوییم وضع اقتصادی اینطور، گرانی آنطور، فوتبال آنطور، پس مردم نمیآیند ! میشود این را گفت؛ اما درست نیست. اینها عواملی در گوشه و کنار هستند و البته تأثیراتی هم دارند - بیتأثیر نیستند - اما عامل این که ما ببینیم در نماز جمعهی ما جوانی حضور ندارد، یا بسیار معدود حضور دارد، یا با شوق و رغبت نمیآید، این نیست. اصل قضیه این است که این مرکز باید جاذبه داشته باشد، تا بکشاند. اگر جاذبه داشت، خواهد کشاند؛ حتّی از پای تلویزیون هم هرگونه انسانی را میکشاند. آقایان ! باید روی این مسأله فکر کرد. توقع و خواهش من این است که آقایان در این جلسات روی این مسأله فکر کنند که چه عواملی را برای این قضیه میشود به کار گرفت؛ از چه شیوهی بیانی باید استفاده کرد و از چگونه مطلبی برای جذب و جاذبه باید بهره برد. ممکن است بعضی ابتکار لازم در شناختن بیان صحیح نداشته باشند؛ بسیار خوب، بنشینیم ترتیبی بدهیم که آنچه باید گفته بشود، با بهترین بیان در مجموعهیی تدوین گردد و در اختیار همه گذاشته شود. ما نباید این مرکز به این مهمی را رها بکنیم؛ اساس کار ما اینجاست. نماز جمعه است که دلها را محکم و