ما الان در کشور چهقدر حوزهی علمیه داریم ؟ در دوران تاریخ شیعه، آیا هرگز حوزهی علمیهیی چون حوزهی علمیهی قم وجود داشته است ؟ نه نجف، نه قم، نه اصفهان، نه مشهد، نه تبریز، و نه حوزههای بزرگ دیگر، هیچکدام شاهد آن شکوفایی و عظمتی که حوزهی علمیهی قم در این دوره و در قُبیل زمان ما داشته و دارد، نبودند. چه کسی برای این گنجینهی به این عظمت، با حوزههای دیگری که امروز بحمداللَّه در سرتاسر کشور هست - چه حوزههای بزرگی مثل مشهد و اصفهان و تبریز و بعضی شهرهای دیگر، و چه حوزههای کوچکی که در سرتاسر کشور هست - برنامهریزی میکند ؟ چند درصد وقت ما برای برنامهریزی صرف میشود ؟ در مقابل این ارزش عظمی، آن کاری که ما میکنیم، تقریباً در حکم صفر است !
ما باید بدانیم که برای حوزههای علمیه، به برنامهریزی احتیاج داریم. باید گروههای متخصص و متمحض در برنامهریزی، برای این کار باشند؛ بنشینند و مرتب به حوزهی علمیه و مسیر آن، نگرش داشته باشند و برای فردا و فرداهایش، برنامهریزیهای علمی کنند.
مطلب سوم این است که در حوزهها، اساس، فقاهت است. فقه باید پیشرفت بکند. فقاهت به معنای خاص خود مورد نظر ماست. فقه به معنای عام - که آگاهی از دین است - در اینجا فعلاً مورد بحث ما نیست؛ فقه به معنای