مباحثهی ما کاری فردی است. عجیب است ! یک روز این آقا استاد میشود، او شاگرد؛ این گوینده است، او شنونده؛ یک روز هم او استاد میشود، این شاگرد؛ او گوینده میشود، این شنونده ! یعنی کارِ با هم و دستهجمعی نیست، تعامل فکری نیست؛ کار فردی است. البته این کار فردی جهات حسنی هم دارد، که محسنات این کار و این شکل نباید از دست برود؛ اما روشهای دستهجمعی هم در دنیا معمول است؛ چرا ما از این روشها استفاده نکنیم ؟
مطلب هفتم اینکه حوزه باید به سمت تخصصی شدن پیش برود. خوشبختانه الان کارهایی شده و اقدامات مقدماتی انجام گرفته است؛ اما باید جدیت بیشتری بشود و زمانبندی صورت گیرد. تا کی ما میخواهیم به شکل کامل تخصصی کنیم ؟ تاکنون دو رشتهی تخصصی در قم به وجود آمده، که ظاهراً یکی تفسیر است و یکی کلام؛ لیکن این مقدار که در گوشهیی دو رشتهی تخصصی با دو نفر استاد به وجود بیاید، کافی نیست. البته این به عنوان قدم اول، کار خوبی است، لیکن بایستی تخصصیشدن در حوزه جدی گرفته بشود. با این سطح وسیع و کار عظیمی که وجود دارد، حتّی خود فقاهت - معاملات و عبادات - را تخصصی کنند. درست است که اینها به کار هم میخورند و هرکدام ممکن است در دیگری اثر بگذارند، اما درعینحال هر کدامی خودش یک کار جداگانه