ایمانش زندگی کند. یک وقت هم یک مسألهی فصلی پیش آمده، میخواهید تبلیغ بکنید، برای اینکه او را در مواجههی با آن مسألهی فصلی آماده نمایید؛ این هم یک طور است. در حوزه باید دستگاهی مخصوص برنامهریزی تبلیغ وجود داشته باشد؛ برنامهریزی کند، کار کند و افراد را برای تبلیغ آماده نماید.
نکتهی نهم این است که فکر وحدت دین و سیاست را، هم در تفقه و هم در عمل دنبال بکنید. آقایان بدانند که فکر جدایی دین و سیاست، به عنوان یک آفت، بکلی ریشهکن نشده است. متأسفانه هنوز در حوزهها کسانی هستند که خیال میکنند حوزه باید به کار خودش مشغول بشود، اهل سیاست و اهل ادارهی کشور هم مشغول کار خودشان باشند؛ حداکثر اینکه با هم مخالفتی نداشته باشند ! اما اینکه دین در خدمت ادارهی زندگی مردم باشد و سیاست از دین تغذیه بکند، هنوز در بعضی از اذهان درست جا نیفتاده است. ما بایستی این فکر را در حوزه ریشهدار کنیم؛ به این شکل که هم فقاهت را اینطور قرار بدهیم، و هم در عمل اینگونه باشیم. یعنی چه ؟ یعنی استنباط فقهی، بر اساس فقه ادارهی نظام باشد؛ نه فقه ادارهی فرد. فقه ما از طهارت تا دیات، باید ناظر به ادارهی یک کشور، ادارهی یک جامعه و ادارهی یک نظام باشد. شما حتّی در باب طهارت هم که راجع به ماء مطلق یا فرضاً ماءالحمام فکر میکنید، باید توجه داشته باشید که این در یک جا از ادارهی زندگی این جامعه