فلسفه به این معناست که ما بتوانیم از تمام افکار فلسفی موجود دنیا - که به شکل ساعتنگاری پیش میرود و ساعتبهساعت فکر فلسفی مطرح میشود - و از مادّهی فلسفهی موجود خودمان مطلع باشیم و در مقابل فلسفههای غلط و انحرافی، خودمان را در حال آمادهباش نگهداریم و احیاناً اگر نقطهی مثبتی در آنها هست، از آن نقطهی مثبت استفاده بکنیم. فلسفهی ما اینطوری پیشرفت میکند؛ والّا در حد شناخت افکار و کلامات بزرگان به این اندازه ارزشی ندارد. فلسفه باید ما را به معرفت کامل برساند. باید دید در وادی معرفت در سطح بشری، چهکار دارد میشود. بایستی پیدرپی کارهای جدید، افکار جدید، روشها و متدهای جدید در حوزه مطرح بشود.
کلام جدید هم به همین ترتیب است. امروز مباحث کلامی که برای دفاع از عقاید دینی مطرح است، غیر از مباحثِ آنوقتهاست. چه کسی حالا شبههی « ابنکمونه » ( ۱۲ ) را مطرح میکند ؟ امروز شبهات فراوانی در عالم ذهنیات و معارف بشری هست. حوزههای علمیه باید این شبهات و راه مقابلهی با آنها را بدانند و در مقابل فلسفهها و گرایشها و مذهبها، همیشه یک حالت بُرندگی و تهاجمی داشته باشند. پس، این رشتهها باید در حوزهها مورد توجه قرار بگیرد و متخصصانی در این علوم تربیت بشوند و حوزه به چشم بیاعتنایی به اینها نگاه نکند.