که در آن امیرالمؤمنین حکومت کرده، حتّی برای ذهن معمولی انسان قابل تصویر نیست. ببینید حکومتها در دنیا چکارهاند. انسان نقصهای حکومتها را در طول تاریخ مشاهده کند؛ تلقیها و معارف غلطی که از حکومتها در ذهنهاست. وقتی کسی حاکم است، وقتی کسی قدرتمند است، وقتی شمشیر در دستش است، همه متوقعند که او مطلقالعنان باشد؛ هر کاری که میخواهد، بکند و التذاذهای زندگی را مورد بهرهبرداری قرار بدهد. در او، مصلحتاندیشی، سیاسیکاری، برخورد با حقایق به شکلهای گوناگون - نه به شکل واحد و یکسان - مورد انتظار است. اگر غیر از این باشد، تعجب میکنند؛ چون عمل بر این روال بوده است. حکومت امیرالمؤمنین، حکومتی است که همهی این تلقیهای غلط را نسخ کرده است. البته آن بزرگوار مکرر اظهار کرده و گفته که من آنچه دارم، بخشی و رشحهیی از آن چیزی است که نبىّ اکرم ( صلّیاللهعلیهوالهوسلّم ) داشته و به من آموخته است. در یکی از قضایای مربوط به زهد امیرالمؤمنین، آن راوییی که خدمت حضرت رفته بود، میگوید: دیدم که این بزرگوار، نان خشکی را با کیفیت کذایی با زحمت میخورد. گفتم که یا امیرالمؤمنین ! چرا اینقدر به خودت زحمت میدهی ؟ گریه کرد و گفت: پدرم به قربان آن کسی که در تمام مدت عمر، یا شاید مثلاً مدت حکومت، شکم خود را از نان گندم پُر نکرد؛ یعنی پیامبر اکرم. این، وضع امیرالمؤمنین و شاگردی او نسبت به پیامبر است. بههرحال، آنچه که از حکومت امیرالمؤمنین در مقابل ماست،