یک نفر میگوید، دیدم در جایی - در یکی از جنگها یا یکی از مسافرتها - حضرت خوابیده، و چون هوا هم سرد بوده، زیر قطیفهی نازکی میلرزد؛ « یرعد ». آمدم گفتم یا امیرالمؤمنین ! چرا شما میلرزید ؟ هوای به این سردی، چیزی رویتان بیندازید. فرمود که من دوست نمیدارم از اموال شما چیزی بردارم؛ همین قطیفه را با خودم از مدینه آوردهام و مایل نیستم که چیزی از اموال شما را استفاده کنم. این، وضع امیرالمؤمنین است. او سر قله قرار دارد و حال آن که ما چهار، پنج هزار پا از آن قله پایینتر هستیم. ما باید بالاخره در جهت او حرکت کنیم؛ این درس امیرالمؤمنین به ماست. خلاصه اینکه هرچه ما بخواهیم ابعاد زندگی این بزرگوار را دنبال بکنیم، همینطور آموزنده و درسدهنده است. ماه رمضان تمام شد. این ساعات پُربرکت، این حالات خوب، این معارف باارزشی که یک ماه در اینجا نشستیم و شنیدیم، نیز به پایان رسید. امیدوارم که این حالات و این معارف، از ذهن و حافظه و خاطرهی ما نرود و در عمل ما منعکس بشود. نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم یاالله