من از کتابخانهی آستان قدس رضوی مشهد خواستم که فهرست کتب فقهی چاپ نشدهشان را برای ما بفرستند؛ حدود سیصدوخردهیی عنوان کتاب برای من فرستادند. آدم بعضی از این کتابها را میبیند، ولی نمیشناسد؛ اما پیداست که کتاب مهمی باید باشد. فرض کنید ملای معروفی مثل شیخ جعفر کاشفالغطاء ( ۶ )، مثلاً دربارهی مسألهیی تحقیق کرده؛ این قاعدتاً پُرمطلب است. در میان آن کتابها، هم از قدما و هم از متأخرین کتاب دیده میشود. کتابهایی هست که کسی آنها را نمیشناسد و از آنها خبر ندارد؛ همینطور آنجا مانده است. ما باید اینها را دربیاوریم و رویشان کار کنیم. یا کتابهای رایجی که در اختیار ماست - اینهایی که حتّی چاپ شده و بد چاپ شده - به همین شکل باید تجدید نظری نسبت به آنها صورت گیرد. پس، این هم یک گونه کار است، که معرفی فقه اهلبیت است. اینها بایستی انجام بگیرد و همین مجمع جهانی باید بر این چیزها اشراف داشته باشد.
مسألهی دیگر هم مسألهی حجت اهلبیت و ولایتشان است؛ همین کاری که مرحوم سیّد شرفالدین ( ۷ ) ( رضواناللَّهتعالیعلیه ) با آن وسعت نظر و با آن قدرت انجام داده، و قبل از ایشان، مرحوم میرحامد حسین و دیگران این کارهای مهم را انجام دادند. این کار بایستی به زبان امروز و مناسب با امروز و بدون دعوا و بدون درگیری انجام بگیرد. بالاخره سخن تشیع بایستی ارائه بشود؛ دیگران دارند این کار را میکنند.