مأموریتهای این آقایان در این سفرها، کار این مجمع خواهد بود؛ مثلاً گفته شود شما در این سفر، با این مجموعه تماس بگیرید، یا این مطالب را مطرح کنید.
به نظر من، یکی از خطراتی که اینطور مجموعهها را تهدید میکند، دلبسته شدن و وابسته شدن به کارهای ظاهری است، که در باطن امر کار نیست. مثلاً بعضی از اجتماعها، بعضی از موضعگیریها، تأسیس بعضی از دفاتر، گاهی هم شخصی برود با یکی تماس بگیرد، مادامی که برنامهریزی نشده نباشد، خیلی کار نیست. اگر برنامهریزیشده و هدایتشده باشد، چرا. ممکن است بگویند شما در ماه با پنج نفر، ده نفر از شخصیتها در آنجا مرتب تماس بگیرید؛ خودتان هم برای تماس دیگران آماده بنشینید. این باید برنامه داشته باشد و قبلاً معلوم باشد که در این ملاقاتها چه میخواهیم داده بشود و چه میخواهیم گرفته بشود؛ چه به آنها محول کنیم و از آنها چه بخواهیم. غرض، همه چیز به آن بخش اجرایی در دبیرخانه برمیگردد. هر کدام از آقایانی که بتوانند در آن بخش همکاری کنند، بسیار خوب است.
به نظر من، به برادرانی که در خارج هستند، نباید خیلی فشار آورد که باید حتماً حضور پیدا کنند. همانطوری که شما به آقای طبسی ( ۱۴ ) اشاره کردید، مثلاً آقای فضلاللَّه، ( ۱۵ ) یا آقای سیّد ساجد ( ۱۶ ) هم هر کدام همین قدر کار - گاهی شاید هم بیشتر - در مملکت خودشان دارند. به نظر من، اینها را باید در مجامع سالیانه خواست