الان این زبانهایی که شماها دارید و من میشنوم و قبلاً شنیدهام و بعضی از اشعار بچههای گویندهی شاعر حوزه را دیدهام، میبینم که میشود شما ترقی و حرکت کنید؛ به شرطی که متوقف نشوید.
ما متأسفانه بعد از انقلاب، در باب ادبیات و هنر، دچار بلیهیی هستیم. این مراحل چندینگانهی هنر را اگر ده پله فرض کنیم، پلهی اول و دوم و سوم و چهارم را خوب و سریع میپیمایند؛ اما به آن پلههای پنجم و ششم که رسیدند، ناگهان میبینید که ایستادند ! ما توقفکردهی در پلههای وسط خیلی داریم؛ یعنی آن شور و جوش انقلابی، فقط همان چند پلهی اول را حرکت داد ! آیا شور انقلابی تمام شده است ؟ نه، آنجا مانع وجود دارد. مانع چیست ؟ بدگمانی و تصور اینکه انسان دیگر به بیشتر از این احتیاج ندارد ! البته یک احتمالش هم این است که کسانی خیال کنند نمیتوانند برسند. نه، الحمدلله بچههای انقلابی ما همتشان خیلی بالاست؛ اما گاهی دربارهی خود در اشتباه هستند و خیال میکنند که حالا دیگر بس است؛ الحمدلله شعر خواندیم و تحسین هم که شد و در رادیو هم که خوانده شد !
در دنیا هر شعری را در رادیو نمیخوانند؛ اما چون همهی دستگاههای جمهوری اسلامی مردمی است، تقریباً همه نوع شعر خوانده میشود؛ حتّی در همین برنامهی « در انتهای شب » - که حالا آقایان اینجا هستند - شعرهای خیلی سست و سطح پایینی خوانده میشد ! سابقها من این برنامه را بیشتر میشنیدم و تا آنوقت قهراً