معاملهی با برادرانمان، با جامعهمان و با حوادث دوروبرمان به ما عارض میشود، آن شیطان درونی است؛ این است که باید آن را علاج بکنیم.
بشر بیشترین ضربه را از همین هوس درونی و منیت خود خورده است. ذلت انسان هم ناشی از این است، تکبر انسان هم ناشی از این است. هم قدرتهای استکباری و فرعونها ضربهی این منیت و فرمان نفس خودشان را خوردهاند، هم آنهایی که زیر بار فرعونها رفتند.
چرا انسانهایی تن به مبارزهی با طاغوت نمیدهند ؟ چرا کسانی جرأت نمیکنند با امریکا بجنگند ؟ چه چیزی مانع آنهاست ؟ همین شیطان درونی؛ همینی که میخواهد دو روز بیشتر زنده بماند، راحتتر زندگی کند و راحتتر بخورد و بپوشد.
چرا در گذشته بسیاری از دانشمندان و افراد برجستهی اجتماع، اسیر و دستخوش خواست قدرتهای استکباری شده بودند، و حالا هم در کشورهای مختلف میشوند ؟ چون اسیر نفس و راحتطلبی خودشان هستند. کسانی که اسیر راحتطلبی و شهوات نفسانی خودشان میشوند، اگر عالم و دانا باشند، خطر و ضررشان بیشتر، و لغزششان خطرناکتر است.