بیانات سال1370


میکند، روال زندگیاش را روال زندگی یک رئیس جمهور قرار میدهد: زندگی کردن، خوردن، چریدن با انواع و اقسام چریدنیهائی که برای انسان مطلوب است و شهوت‌رانیها، چون به قدرت رسیده است ! به یک رئیس جمهور مگر میشود گفت این‌جور نچر، این‌جور نخور، این‌جور اسراف نکن ؟ خواهد گفت پس من برای چه به اینجا رسیدم ؟ و حقیقتاً اگر از او سئوال کنی این پاسخ را میدهد ! آنجا که شما یک رئیسی را در یک کشوری ببینید که خیلی اهل اسراف نباشد استثنائی است، البته این را داشتیم، نه اینکه بگویم نداشتیم، اما خیلی استثنایی، حتی آن خوب خوبهاشان. بنده در این چند سال گذشته به بعضیها برخورد کردم از رؤسای جمهور که جزو متفکرین و ایده‌دارها بودند، یعنی فقط این نبود که یک نظامیای آمده باشد و قدرت را بدست گرفته باشد برای شهوت‌رانی، از این قبیل نبود، برخیشان ایده داشتند، لکن همان‌جا را هم من دیدم آن‌چنان مواظب خوشگذرانی خودشان هستند مثل یک حیوان که در روایت دارد: « همها علفها »( 8 ) بسیاری از اینها همتشان همان علفشان بود. اصلاً زندگی که در آن لذت بودن نباشد برای آنها معنی ندارد، کما اینکه شما میبینید امروز سرمایه‌ها‌ی انباشته در دنیا چه میکند ؟ و امروز ثروتمندان بزرگ عالم چه آتشی به دنیا زدند ؟ چقدر انسان‌ها را محروم نگهداشتند ؟ و این بر اثر « شح نفس » هرچه بیشتر به چنگ آوردن و هرچه کمتر خرج کردن است !! و لذا این اقدام بزرگ و تمرین بزرگی است برای انسان، که انسان آنچه را از جیب خودش به‌چنگ آورده رها کند. پس

«18»