بیانات سال1370


میکنند. ترجمه کار آسانی است. گمانم آن روز من به آقای شریعتمداری ( 8 ) عرض میکردم که بنده‌ی خدایی کتابی به نام « بچه‌های آربات »( 9 ) ترجمه کرده، که این کتاب علیه نظام جمهوری اسلامی نیست؛ علیه استالین ( 10 ) است؛ اما در توصیف استالین میشود دو گونه حرف زد: میشود گفت که « استالین با استفاده از زبان طلبگی و با روح آخوندی خودش، با مردم صاف و صریح حرف میزد و حرف خود را در دل مردم جا میکرد »؛ تا به امام تعریض داشته باشد. میشود گفت که « استالین با استفاده از سابقه‌ی حضور دو، سه‌ساله‌اش در مدرسه‌ی الهیات فلان‌جا، بلد بود با مردم چگونه حرف بزند »؛ تا بشود بیتفاوت. آن وقت این آقای مترجم، نوع اول را انتخاب میکند؛ یعنی اسم طلبگی را میآورد ! در حالی که اصلاً طلبگی به معنای مصطلح رایج ما - که امام میگفت من یک طلبه هستم - در عرف آن الهیات مسیحی روسیه‌ی قدیم اصلاً وجود ندارد. عناوینی که وجود داشته، مثلاً مدرسه‌ی راهبها، یا الهیات کشیشی، یا دبیرستان وابسته‌ی به فلان کلیسای ارتدکس بوده است. این تطبیق دادن با یک واقعیت در جامعه‌ی ما، هزار تا حرف و یک بار عظیم معنا در آن هست، که این آدم جرأت نمیکند آن را بگوید؛ اما خیلی راحت زبان ساده‌ی امام را - که این از خصوصیات امام بود و در دنیا همه میگفتند که قدرت نفوذ این مرد، مقدار زیادی ناشی از این است که با زبان ساده‌ی مردم و با زبان طلبگی حرف

«9»