روی آنچه که بیرون اتفاق میافتد، با معرفتِ به صحنهی فرهنگ، این خیلی خوب است. فرمودید ( 3 ) که عدم حضور اعضای مجمع در مراکز تصمیمگیری، مانع اجرای تصمیمات مجمع است؛ به هر حال ما باید فکری بکنیم که تصمیمات مجمع اجرا بشود؛ حالا حضور داشته باشند یا نداشته باشند، این حضور شاید خیلی هم برای مجمعتان اعتباری نباشد و اهمیتی هم نداشته باشد. شما باید تصمیماتی را اتخاذ کنید و آنها عمل بشود؛ واقعاً بگردیم ببینیم چه راهی برای عمل شدنش وجود دارد. بعضی از چیزها از حیطهی بعضی از این تصمیمگیریها خارج است. مثلاً ممکن است شما تصمیمگیری کنید که در کشور فیلمی با این خصوصیات ساخته نشود. بنیادهایی که فیلم میسازند، در اختیار شما نیستند. در اختیار نبودنشان هم به این معنا نیست که جایی وجود دارد که کلیدش در دست یکی دیگر است؛ حالا کلیدش را بگیریم و بگوییم همانهایی که ما میگوییم، در بیاید. قضیه اینطوری نیست. آنجا هم یک مجموعهی انسانی هستند که تفکر و گرایشی دارند؛ بعضیشان هم عناصر خودی هستند؛ اگر غریبه بودند، میگفتیم غلط کردند، باید توی سرشان زد و کلیدش را به دست فلانی داد، تا اینطور کار کند. البته در مجموعههای متکی به ارادهی انسانها، هیچ جایش نمیشود اینطوری عمل کرد. اگر فرضاً با تدابیر خاص خودش میشد، چیز دیگری بود؛ اما اینها اینطور نیستند. مثلاً بنیاد فارابی یا آن مراکزی که بههرحال مربوط به