میزند - در یک عبارت کوتاه ترجمه شده بیاورد، تا کتاب علیه نظام جمهوری اسلامی بشود ! در حالی که یک مترجم دیگر بدون این انگیزه، یا یک آدم عاقل در مقام ادیت، به جای اینکه به چیزهای بیاهمیت تکیه بکند - که من دیدهام گاهی روی چه چیزهایی حساسیت بخرج میدهند، که اصلاً ارزش توجه ندارد - میگفت شما اینجایش را طلبگی نوشتهای؛ بنویس دانشجوی الهیات؛ همان که بوده است. اینها الان دارند این کارها را میکنند؛ مفصل هم دارند میکنند. من از این قبیل، متأسفانه زیاد میبینم. الان این کار باب شده است و هر آدم به اصطلاح دردسرناپذیری - یعنی آدم بیشخصیت کمارزشی، که هیچ دردسری هم حاضر نیست بپذیرد - این کار را دیگر حاضر است بکند ! نه از کمیته میترسد، و نه از دادسرایی که مخصوص همین چیزهاست؛ ترجمهیی میکند و هیچکس هم نمیفهمد که قضیه چیست. به نظر من، شما در این میدان ترجمه کنید. همین کتابهای خوبی که الان درمیآید، ترجمه کنید. انصافاً کتابهای خوب و جالبی درمیآید، که از لحاظ جنبهی هنری، قدرت تأثیرگذاری زیادی دارد. این روزها یک رمان روسی به نام « پطر بزرگ » - که دو، سه جلد است و نویسندهی آن، آلکسی تولستوی ( 11 ) است - منتشر شده است. این رمان، رمانی بسیار قوی در شرح حال پطر ( 12 ) است. به نظر من، اگر یک مترجمِ خوب این کتاب را ترجمه میکرد، میتوانست کتاب مفیدی حتّی برای ادبیات کنونی جامعهی ما باشد؛ اما